بوداگرایی
پیرامون سه هزار سال پیش، شاخههایی از آریاییان ایران، از بقیه جدا شده و به سرزمین هند کوچ نمودند.
پیش از ورود آنها به شبه جزیرهٔ هند، تیرهٔ دیگری در آنجا سکونت داشت که به نام دراویدی معروف است.
آریاییها پیرامون ۲۵۰۰ سال پیش یعنی به هنگام زایش بودا در بیشتر سامانهای شمالی هند جایگزین شده و در آن مناطق جایگیر شدند
جامعه هندوستان در زمان بودا به چهار دسته تقسیم میشد: برهمنها(روحانیان)،
کشتریا (شهریاران و جنگاوران)
وایسیا (کشاورزان و بازرگانان)
و سودرا (خدمتکاران برده).
سیذارتا گوتاما بودا درظاهر به رده کشتریا تعلق داشت
چکیده آموزه بودا :
ما پس از مرگ در پیکری دیگر باز زاییده میشویم.(تناسخ)
این باززایی ما بارها و بارها تکرار میشود.
این را چرخه هستی یا زاد و مرگ مینامیم.
هستی رنج است. زایش رنج است. پیری رنج است. بیماری رنج است. غم و اندوه، ماتم و ناامیدی رنج است.
پیوند با آنچه نادلخواه است، رنج است.
دوری از آنچه دلخواه است، رنج است.
خلاصه اینکه دل بستن رنجآور است.
هدف باید بریدن از این رنج و چرخه وجود باشد.
شاخه گرائی
بوداگرایی از دیدگاه شمار پیروان، پس از مسیحیت، اسلام و هندوگرایی چهارمین دین جهان است.
بوداگرایی به سه شاخه اصلی بخش میشود.
راه بزرگ یا مهراه، راه کوچک یا کهراه و الماسراه (وَجرَیانا).
بوداییان شاخهٔ مهراه را مهایانا و شاخهٔ راه کوچک را تیره واده یا هینایانا (هینه یانه) مینامند.
کهراه، بوداگرایی سنتی است که بر اهمیت واپسین بیداردل تاریخی یعنی سیدارتا گوتما تأکید دارد.
مهراهیها گوتما را بهعنوان بودا پذیرا هستند اما به شمار زیادی بوداهای دیگر نیز باور دارند.
چهار حقیقت اصیل در ائین بودا
آدمی بیمار است. بودا راه درمان این بیماری را درک آن چهار حقیقت میداند:
کار حقیقت نخست از چهار حقیقت اصیل، تشخیص این بیماری بهعنوان بیماری رنج در انسانهاست.
حقیقت دوم، دلبستگیها را بهعنوان باعث و بانی این بیماری باز میشناسد.
سومین حقیقت، شرایط را سنجیده و اعلام میکند که بهبود امکانپذیر است.
حقیقت چهارم، تجویز دارو برای دست یافتن به سلامت است.
درک این حقایق و اصول، به تمرکز و مراقبه نیاز دارد. این درک باعث احساس مهرورزی نسبت به همهٔ موجودات میگردد.
این آموزهها، آیین بودا (دارما) را تشکیل میدهند.
مفهوم نیروانا در بوداگری
بودا خود، آیین خود را مانند قایقی مینامد که برای چرخهشکنی و رسیدن به ساحل رستگاری به آن نیاز است.
ولی پس از رسیدن به رستگاری دیگر به این قایق نیز نیازی نخواهد بود. رسیدن به ساحل رستگاری آدمی را به آرامش و توازن مطلق میرساند. آنجاست که شمع تمامی خواهشها و دلبستگیها خاموش میشود.
به این روی، این پدیده را در سانسکریت نیروانا یعنی خاموشی مینامند.
درک چهار حقیقت اصیل، هسته اصلی آموزه بودا را تشکیل میدهد: فلبا، ال، اا و ا.
به رسمیت شناختن وجود رنج:هیچ موجود زنده نمیتواند از رنج بگریزد. زایش، بیماری و مرگ همه باعث رنج هستند.
رنج میتواند جسمانی یا روانی باشد.
دلیل رنج دیدن، تمایلات نفسانی است.
بریدن از رنجها با بریدن از تمایلات نفسانی دست یافتنی است.
با این تفاسیر در ائین بودا عشق و تولد نیز رنج اور است و برای خوشی ها و شادی ها جایگاه و خواستگاهی تعریف نشده است
اما مشخص نیست چرا با داشتن چنین عقائدی هنوز هم تولید نسل این پیروان ادامه دارد و تن به رنج می دهند!!!!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر