۱۳۹۲ مرداد ۳, پنجشنبه

خدا (یهوه) و هوشع پیامبر




خدا (یهوه) و هوشع پیامبر

ﺧﺪای تورات (یهوه) ﺑﻪ ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ ﻣﺤﺘﺮم و ﻣﻌﺘﺒﺮ دﻳﮕﺮ ﺧﻮد هوﺷﻊ دﺳﺘﻮر ﻣﻴﺪهد ﮐﻪ ﺑﺎ زنی زﻧﺎﮐﺎر و زﻧﺎزادﻩ ازدواج ﮐﻨﺪ:"....

و در اﻳﺎم ﻋﺰﻳﺎ و ﻳﻮﺗﺎ و ﺣﺰﻗﻴﺎ ﭘﺎدﺷﺎﻩ ﻳﻬﻮدا و ﻳﺮﺑﻌﺎم ﺑﻦ ﻳﻮﺁش ﭘﺎدﺷﺎﻩ اﺳﺮاﺋﻴﻞ وﺣِﯽ از ﺟﺎﻧﺐ ﺧﺪاوﻧﺪ ﺑﺮ هوﺷﻊ ﺑﻦ ﺑﻨﻴﺮِی ﻧﺎزل ﺷﺪ.

در زمان پیامبری هوشع، بنی‌اسرائیل به پرستش بعل روی آورده و در مکان‌های بلند قربانی می‌کردند
و پیکره گوساله‌ای را در سامره می‌پرستیدند.
آنان یهوه را نشناخته و نسبت به وی خیانت ورزیده بودند، به طوری که وجود او را انکار می‌کردند.


و ﺧﺪاوﻧﺪ ﺑﻪ هوﺷﻊ ﮔﻔﺖ ﺑﺮو و زﻧِﯽ زﻧﺎﮐﺎر را ﮐﻪ ﺧﻮدش ﻧﻴﺰ زﻧﺎزادﻩ ﺑﺎﺷﺪ ﺑﺮاِی ﺧﻮد ﺑﮕﻴﺮ ...
ﭘﺲ هوﺷﻊ رﻓﺖ و ﺟﻮﻣﺮ دﺧﺘﺮ دﺑﻼﺋﻴﻢ را ﮔﺮﻓﺖ واو ﺣﺎﻣﻠﻪ ﺷﺪﻩ ﭘﺴﺮِی ﺑﺮاﻳﺶ زاﺋﻴﺪ ،...
و ﺧﺪاوﻧﺪ ﮔﻔﺖ ﮐﻪ ﺷﻤﺎ دﻳﮕﺮ ﻗﻮم ﻣﻦ ﻧﻴﺴﺘﻴﺪ و ﻣﻦ ﺧﺪاِی ﺷﻤﺎنیستم ...

و ﺑﺎ ﻣﺎدر و ﺧﻮدﻣﺤﺎﺑﻪ ﻧﻤﺎ،زﻳﺮاﮐﻪ او ﻧﻴﺰدﻳﮕﺮزن ﻣﻦ ﻧﻴﺴﺖ وﻣﻦ ﺷﻮهر او ﻧﻴﺴﺘﻢ ، ﻟﻬﺬا زﻧﺎِی ﺧﻮد را از ﭘﻴﺶ روﻳﺶ و ﻓﺎﺣﺸﮕِﯽ ﺧﻮﻳﺶ را از ﻣﻴﺎن ﭘﺴﺘﺎﻧﻬﺎﻳﺶ رﻓﻊ ﺑﻨﻤﺎﻳﺪ،
ﻣﺒﺎدا رﺧﺖ او را ﮐﻨﺪﻩ وِی ﺑﺮهنه ﻧﻤﺎﻳﻢ ...
و ﺑﺮ ﭘﺴﺮاﻧﺶ رﺣﻤﺖ ﻧﺨﻮاهم ﻓﺮﻣﻮد ﭼﻮﻧﮑﻪ ﻓﺮزﻧﺪان زﻧﺎ ﻣﻴﺒﺎﺷﻨﺪ و واﻟﺪﻩ اﻳﺸﺎن ﺑﻴﺸﺮﻣِﯽ ﮐﺮدﻩ و ﮔﻔﺘﻪ اﺳﺖ ﮐﻪ در ﻋﻘﺐ ﻋﺎﺷﻘﺎن ﺧﻮد ﺧﻮاهم رﻓﺖ زﻳﺮا ﮐﻪ اﻳﺸﺎن ﻧﺎن و ﺁب و ﭘﺸﻢ و ﮐﺘﺎن و روﻏﻦ و ﺷﺮﺑﺖ ﺑﻪ ﻣﻦ دادﻩ اﻧﺪ .

ﺑﻨﺎﺑﺮاﻳﻦ ﻣﻦ راﻩ اورا ﺑﺮ ﺧﺎرﻩ ﺧﻮاهم ﺑﺴﺖ و ﺑﺮ ﮔﺮد او دﻳﻮارِی ﺑﻨﺎﺧﻮاهم ﻧﻤﻮد ﺗﺎ راههای ﺧﻮد را ﻧﻴﺎﺑﺪ و هرﭼﻨﺪ ﻋﺎﺷﻘﺎن ﺧﻮد را ﺗﻌﺎﻗﺐ ﻧﻤﺎﻳﺪ ﺑﻪ اﻳﺸﺎن ﻧﺨﻮاهد رﺳﻴﺪ ...

ﭘﺲ ﺧﻮاهدﮔﻔﺖ :ﮐﻪ ﻣﻴﺮوم و ﻧﺰد ﺷﻮهر ﻧﺨﺴﺘﻴﻦ ﺧﻮد ﺑﺮ ﻣﻴﮕﺮدم زﻳﺮا در ﺁﻧﻮﻗﺖ از اﮐﻨﻮن ﻣﺮا ﺧﻮﺷﺘﺮ ﻣﮕﺬاﺷﺖ .
اﻣﺎ او ﻧﻤﻴﺪاﻧﺪ ﮐﻪ ﻣﻦ ﺑﻮدم ﮐﻪ ﮔﻨﺪم و ﺷﻴﺮﻩ و روﻏﻦ را ﺑﻪ او ﻣﻴﺪادم و ﻧﻘﺮﻩ و ﻃﻼئی را ﮐﻪ ﺑﺮاِی ﻋﻤﻞ ﺻﺮف ﻣﻴﮑﺮدﻧﺪ ﺑﺮاﻳﺶ ﻣِﯽ اﻓﺰودم.
اﻣﺎ ﻣﻦ دﻳﮕﺮ ﮔﻨﺪم ﺧﻮد را در ﻓﺼﻠﺶ و ﺷﻴﺮﻩ ﺧﻮﻳﺶ را در ﻣﻮﺳﻤﺶ ﺑﻪ او ﻧﺨﻮاهم داد و ﭘﺸﻢ و ﮐﺘﺎن ﺧﻮد را ﮐﻪ ﻣﻴﺒﺎﻳﺴﺖ ﺑﺮهنگی اورا ﺑﭙﻮﺷﺎﻧﺪ از او ﺑﺮ ﺧﻮاهم داﺷﺖ،
و ﻗﺒﺎﺣﺖ او را ﺑﻪ ﻧﻈﺮ ﻋﺎﺷﻘﺎﻧﺶ ﻣﻨﮑﺸﻒ ﺧﻮاهم ﺳﺎﺧﺖ و اﺣﺪِی او را از دﺳﺖ ﻣﻦ ﻧﺨﻮاهد رهاﻧﻴﺪ
و ﺗﻤﺎﻣِﯽ ﺷﺎدِی او و ﻋﻴﺪهاو هلال ها و ﺷﻨﺒﻪ ها و ﺟﻤﻴﻊ ﻣﻮاﺳﻤﺶ راﻣﻮﻗﻮف ﺧﻮاهم ساخت ،
ﺗﺎﮐﻬﺎ و اﻧﺠﻴﺮهایش را ﮐﻪ ﮔﻔﺘﻪ ﺑﻮد اﻳﻨﻬﺎ اﺟﺮت ﻣﻦ اﺳﺖ ﮐﻪ ﻋﺎﺷﻘﺎﻧﻢ ﺑﻪ ﻣﻦ دادﻩ اﻧﺪ وﻳﺮان ﺧﻮاهم ﺳﺎﺧﺖ و ﺁﻧﻬﺎ را ﺟﻨﮕﻞ ﺧﻮاهم ﮔﺮداﻧﻴﺪ ﺗﺎ ﺣﻴﻮاﻧﺎت ﺻﺤﺮا را ﺑﺨﻮرﻧﺪ .
و اﻧتقام روزهائی را از او ﺧﻮاهم ﮐﺸﻴﺪ ﮐﻪ ﺑﺮاِی ﺁﻧﻬﺎ ﺑﺨﻮر ﻣﻴﺴﻮزاﻧﻴﺪ و ﺧﻮﻳﺸﺘﻦ را ﺑﻪ ﮔﻮﺷﻮارﻩ ها و زﻳﻮرهای ﺧﻮد ﺁراﻳﺶ دادﻩ از ﻋﻘﺐ ﺧﻮد ﻣﻴﺮﻓﺖ و ﻣﺮا ﻓﺮاﻣﻮش ﮐﺮدﻩ ﺑﻮد. "( ﮐﺘﺎب هوﺷﻊ نبی ، ﺑﺎب اول ،۴-١).

هوشع(در عبری:הוֹשֵׁעַ، یونانی:Ὠσηέ به معنی «رهایی از سوی خداست»)


با قدری مطالعه ی بدون تعصب در این کتابها میتوان در یافت که خدای معرفی شده (یهوه) فرا زمینی نبوده و همچون انسانهای عادی روی زمین
دارای حس کینه و انتقام و امر کردن به نادانی و گمراهی بوده است

۳ نظر:

  1. اسمتو كذاشتي خردگرا .
    نه آدم با اسمش ارزشي پيدا نميكنه
    اين فكرشه كه بهش اعتبار ميده
    تو جهل گرا هستي نه خرد گرا

    توي جهلت بمون تا بميري

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. این نظر توسط نویسنده حذف شده است.

      حذف
    2. فکر می‌کنم نام برای کسی‌ شخصیت نمیاورد

      تنها نوع سخن گفتن و رفتار انسان هست که برای آنها شخصیت می‌سازد

      به طور مثال نام پیامبر شما محمد است که کودک بازی او باعث شده که به محمد کودک باز معروف شود!

      حذف