۱۳۹۲ مرداد ۳, پنجشنبه

داستان مضحک و بدون انديشه خلقت اسمان و زمين در اديان ابراهيمي.




داستان مضحک و بدون انديشه خلقت اسمان و زمين در اديان ابراهيمي.


يكي از ايراداتي كه به اديان ابراهيمي وارد ميشود و نشان دهنده سطح علم و دانش خدا در اين اديان ميباشد داستان خلقت جهان هستي است كه هم در تورات و هم در قرآن با اندكي تغيير گفته شده است كه خدا در شش روز اسمان و زمين را خلق كرده است و...

حال نكته اي در اينجا مطرح ميشود كه هيچ گاه به ذهن خدا نرسيده است كه بفهمدد چه ادعاي بچگانه و خنده داري را مطرح كرده است و ما اين سوال را از كتاب بيست و سه سال زنده ياد علي دشتي براي شما مطرح ميكنيم و قضاوت را به خود شما واگذار ميكنيم.

تورات از مواريث گران بهاي تاريخ فكر بشري است
زيرا ساده لوحي اقوام ابتدايي راجع به پيدايش جهان و طرز تفكر حقيرانه اي كه ازخالق كائنات دارند در آن منعكس است.
برحسب اين كتاب خداوند آسمان ها و زمين را در ظرف شش روز آفريد و روز هفتم كه شنبه بود به استراحت پرداخت
پيش از آفرينش آسمان ها و زمين طبعاً خورشيدي وجود نداشت تا از طلوع و غروب آن روز و شبي پديد شود و بشر آن را براي خود معيار زمان قرار داده است.
آيا خداوند هم براي نشان دادن زمان آفرينش محتاج اين معيار بوده است؟

آيا شش روزي كه براي آفرينش جهان مصرف شده روزهاي كره زمين است يا مثلاً روزهاي سياره نپتون؟

علت حدوث روز و شب طلوع و غروب آفتاب است بر كره زمين.
اگر فرض كنيم كه خداوند هنوز آن ها را نيافريده است چگونه روز و شب حادث مي شود؟
آيا در ذهن حضرت موسي ممكن است معلول قبل از علت وجود داشته باشد؟

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر